فرسایش خاک و بیابانی شدن در افغانستان
کریم پوپل کریم پوپل

             land degradation and soil erosion on Afghanistan             

 

فرسایش خاک  (Soil erosion)  و بیابان شدن      (Desertificationیک پروسه منفی است که در مناطق خشک ونیمه خشک ومناطق سیلاب زده رخ  می دهد. افغانستان در جمله کشورهای خشک تابستان گرم زمستان سرد و دارای رطوبت نسبتی  پائین میباشد.علت بیابانزائی  کمبود آب ، استفاده افراط از چراگاه ها، خشک سالی پی درپی، بلند رفتن سطح  نمکیات، فقر ، توسعه شهرها ،سیلابها ، از بین رفتن فرش سبزو درختان،توسعه للمزارها، عدم پلان تدابیر دوامدار غرض جلوگیری از فرسایش از طرف دولت میباشد.

فرسایش خاک نیز یک عامل منفی طبیعی و غیر طبیعی بوده در نتایج زمین های حاصلخیز و قابل کشت را به زمینهای غیر قابل کشت تبدیل می نماید. علاوه بر عامل فوق سیلابها  با خودسنگهای بزرک  خورد ، سنگجل وریگ را می آورند. وبرای احیا آن سرمایه وو قت کار است.درینصورت از توان دهقان بلند بوده باعث رها کردن زمینهای زراعتی میگردند. 30 سال قبل در دشتهای شمال و کنار دریای آمو درختهای گز ساکساول بته ها بلند وغیره انواع بته ها وعلف دیده میشد.فعلاً جز خاکباد دیگر چیزی دیده نمیشود حتا شما در لابلای خاک وگرد آفتاب را دیده نمیتوانید. علت آن  کشت للم دوامدار وازبین بردن نبات همان منطقه ،چرا مفرط , فقر و گرسنگی میباشد. غربت و ناداری با عث آن میگردید که مردم غرض بدست اوردن بته و چوب تا فاصله ها رفته وانرا از ریشه ازبین ببرند. درولایت بادغیس 45000 هزار هکتار زمین تحت زرع پسته طبیعی قرار داشت ولی امروزدر معرض نابودی قرار دارد. در قسمت غربی و  جنوب غربی هندوکش دشتهای خشک وداغ وجود دارد که دران نقاط نباتات ا صلی منطقه میروید امروز نه تنها نبات وجود ندارد بلکه 6 فیصد دشتها توسعه یافته است.طبق راپور سازمان ملل تخریبات خاک در افغانستان و هندوستان  42-46فیصد است .یعنی شهری شدن بصورت غیر نارمل وجود دارد که عواقب ناگوار دارد.زیرا هر کس دهقانی را قبول ندارد دهقان اگر همکاری مالی نشود .شهر نشین میشود.از دست دادن  دهقان با تجربه یکی از مشکلات خواهد بود .فعلاً 80-90فیصدکابلی نشینان از کابل نیستند. زمینهای که حق قانونی باشندگان کابل است به اشخاص که با کلتور پیتخت آشنائی ندشته و کدام وظیفه رسمی ندارند  صرف پول دارند توزیع شده است. باشندگان اصلی  اهل کابل که طی جنگها بیچاره و نادارشده اند بی خانه ودربدر می گردند.

 

تاثیرات جنگ ماین و هجرت در بیابانزائی

زیاده جوی ها نهر ها در افغانستان  در زمان تیموریان ،غزنویان  بابریان  تیمورشاه و امان اله خان  اعمار گردید است که این نهر ها مطابق به نفوس همان وقت اعیار بود.با ازدیاد نفوس مردم یا دولت وقت طورنارمل ازدیاد نهرها و چاهای آب آشامیدنی را ازدیاد میبخشد و کدام تاثیر منفی دیده نمیشد.پس از سال 1357 حدود 3 میلون نفوس که اکثرا مردم دهات وکشت وکار بودندمناطق خودرا رها کرده به شهر ها یا به کشورهای همسایه پناه آوردند.در زمان طالبان یک گروپ از مردم داخل خاک و گروپ بزرگ نیز مهاجر شدند .پس از سال   2001  گروپ بالاتر از 4 میلون مردم با اقتصاد در زمین فرورفته داخل خاک شدند. اکثر زمینها بالاثر سیلابها وجریان آب خراب و هم مملو از مین گردیده بود. آن عواید که در کشور پاکستان وایران بدست  میاوردند دفعتاً به آنها قابل دسترس نبود. انقدر پول نداشتن تا دوباره زمین را احیاکنند و منتظر یک یا چنیدین سال  بنیشینند تا حاصلات بدست آورند. درین خلا چگونه تامین معیشیت نمایند. در افغانستان دولتی از زمین برخاسته جدیداً در صدد تشکیل بود  هنوز توانائی چنین مسایل را نداشت. بدین وسیله مردم زمین ها را رها کرده به شهر ها هجوم آوردند.در شهرها فقد تعمیر آباد میشود.دیگر همه مسایل کور کورانه نادیده گرفته شده است.فعلاً از کابل الی  جبل السراج فقد خانه آباد شده و زمینهای زراعتی خیلی قلیل باقی مانده است. در مزارشریف از نیم راهی تاشقرغان الی میدان هوائی  مردم چهار دیواری بدون آدم اعمار نموده اند.سیلابهای فاریاب بدخشان مناطق در جنب دریای آمو تلفات زیادی به زمین ها وارد نمود که اکثر آن دوباره احیا نگردیده است. اکثر زمین های ولایت جوزجان بالاثر کم آب وخشک شدن دریای شرین تگاب نمکی واز کشت برآمده است.این مردم حتا آب آشامیدنی خودرا از شبرغان دربشکه ها می آورند. نمکیات حتا آب چاها را مانند آب بحر تلخ نموده است. شهر کابل مزارشریف هرات از جمله شهرهای پر نفوس میباشدمردم  بنا بر عدم دسترسی بر آب آشامینی صحی در خانه ها خود چاهای خود سر حفر کرده اند که خطر ختم شدن آبهای زیر زمینی احساس میگردد بخصوص در شهر کابل بزودی حوادث خشک شدن چاها رخ خواهد داد.زیرا شهر کابل دریک سال بیشتر از یکصد میلون آب ضرورت  دارد ظرفیت نهائی کابل 44 میلون متر مکعب در سال است. در صورت عدم جلو گیری کابل دشت خواهد بود.تسلسل طبیعت طوریست اگردریک منطقه بزرگ اثرات ناگوار وارد میشود بالای نقاط همجوارنیز تاثیر منفی وارد می کند خشکسالها کم آبیها توسعه شهرها تاثیرات بالای یخچالهای کوه های هندوکش و پامیر وارد نموده  مقدار یخچالها خیلی کم شده است.

 

وظایف دولت و سازمانهای بین المللی  در رفع مشلات فرسایش و بیابان شدن زمینهای افغانستان

وسیله که میواند جلو گیری از بیابان زائی نماید  از بین بردن فقر، غرص و زرع  درختان ، و جلوگیری از تخریب محیط میباشد.مسایل فوق مشکلات فردی نبوده بلکه پرابلم ملی و بین امللی میباشد. داشتن یک طرح وپلان منظم از طرف ارگانهای ذیربط دولت و با همکاری سازمانهای بین المللی میتواندجلو این پدیده شوم را گیرد.کاری نیست آنقدر مشکل فقد احساس مسئولیت وتوجه صلاحیتداران کشور را طلب مینماید. مسئولین دولت الی سال 2009 هیچ توجه به زراعت آبیاری  ومالداری کشور ننمودند اصلاً پلان تدابیر باید در سال 2001 روی دست گرفته میشد .ولی بازهم سروقت است.غرس درختان وکمر بندهای سبز بهترین مودل غرض جلوگیری از بیابان شدن یک محل است. کمک وبپا استادن دهاقین کشور از ضرورت اول است . ازدیاد تعلیم وتربیه نیز یک وسیله مهم درجلو گیری این  پدیده میباشد. در غیر آن هر سال خطرها نزدیک شده میرود و عواقب خواهد آمد که جلوگیری آن وقت طولانی را در بر خواهد داشت.

 

 

                                                     اختتام

منبع

1.ابو فضل مددی معرفی بیابان زائی در وبگاه

http://www.irandeserts.com/content/درگاه_کویر/موضوع_كویر/کویرشناسی/معرفی_بیابان.htm

2.مشکلات بیابان زائی نوشته دوکتور امیر شاه حسن یار

3. اداره حفاظت محیط زیست سازمان ملل در مورد بیابان شدن

http://postconflict.unep.ch/publications/afg_soe_E.pdf

 


January 14th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي